دنیا سرد است

ساخت وبلاگ
من با این پای لنگم، پله ها رو یکی چهار تا می رفتم بالا. از آخرین پله می دیدم که تنها پشت میز گوشه دیوار نشسته. چشامو کنترل می کردم که به این فضاى غریب و لاکچری مانند عادت کنن. همین که رسیدم بالا، یکی از بغل دستم بلند شد. خوش و بش، به به و از این طرفا، تو کجا اینجا کجاها، تنهایی میگردی ها، من هم دست و پامو گم کرده بودم، چون اصلا انتظار نداشتم استادم رو اینجا تو این موقعیت ببینم. فوری فهمید یه پام می لنگه، پرسید چی شده کجا شده، منم هی می خواستم اون خانومی که اون گوشه تنها نشسته بود رو نشون استاد بدم، یا یه جوری بهش بفهمونم که من با کسی دیگه قرار دارم. ولی یکم کم رویی باعث شد شروع کنم و از اول هر دنیا سرد است...
ما را در سایت دنیا سرد است دنبال می کنید

برچسب : بلنگم, نویسنده : 7filozof3 بازدید : 256 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:31

سلیقه من و تو که بد نبود

سلیقه آن مرد هم بد نیست

انتخاب است که دست توست

شما زیر ملافه خیس می شوید

و من زیر باران

شبیه گربه های سرگردان

دنیا سرد است...
ما را در سایت دنیا سرد است دنبال می کنید

برچسب : مرد, نویسنده : 7filozof3 بازدید : 219 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 15:31

بعد از تمرین، با یکی از پسرهای گروه شروع کردیم به قدم زدن، به طرف بازار می رفتیم، از هر دری حرف می زدیم، توی راه درست نبش تازه میدان مغازه ای کوچک را که کت و شلوارفروشی بود را دیدیم. مغازه که چه عرض کنم، ابتدا یک پیرمرد دیدم در داخل قاعده ای به شکل مثلث، که از سر وکولش کت های دست دوم و شلوارهای تانا دنیا سرد است...
ما را در سایت دنیا سرد است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7filozof3 بازدید : 207 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 21:15

امروز همه چی بد بود. این بد بودن درست از ساعت ده شب دیروز شروع شده بود، وقتی که توی ذهنم برنامه ریخته بودم تا بتونم تا صبح همه کارها رو انجام بدم و نمی تونستم، باید سناریو های سفارشی رو تموم می کردم و میفرستادم تا بلکه مدیر بخونه و ساعت سه نصف شب برام تحلیلش رو بفرسته، ساعت می گذشت و من هنوز در اجا دنیا سرد است...
ما را در سایت دنیا سرد است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7filozof3 بازدید : 203 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 21:15

القصه اینکه ماجرای من و قهوه خوری من بیشتر از اون چیزی شد که فکرش رو می کنید. قبل از اینکه برای اولین بار برم بازار مسگران، قضیه از این قرار بود که من به خاطر هدیه ی یکی از خویشاوندانم، افتادم تو این راه که الا و بلا من باید بتونم بهترین قهوه دنیا رو درست کنم. اتفاقا قدم های اول رو خوب برداشتم، تصمی دنیا سرد است...
ما را در سایت دنیا سرد است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7filozof3 بازدید : 224 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 21:15

فقط یه گل می خواستیم تا مساوی بشه، بازی سر این بود که هر تیمی باخت باید برای نفرات تیم مقابل نوشیدنی حلال بخره، واسه همین بود همه با جون و دل بازی می کردن. فقط پنج دیقه آخر رو فرصت داشتیم تا حداقل مساوی کنیم. دقیق یادمه که حرکت رو خودم شروع کردم، فرستادم به جناح راست، فکر کنم توپ تو پای آرش بود، من دنیا سرد است...
ما را در سایت دنیا سرد است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7filozof3 بازدید : 204 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 21:15